tisdag 22 november 2016





من حرف قروغ را قبول ندارم
فروغ  می گوید تنها صداست که می ماند
و من می گویم تنها صداست که نمی ماند
صدای حافظ کجاست که از ریای زاهدان به تنگ آمده
صدای سکوت در مقابل این همه درد
صدای نفس های ملتهب
صدای بمب
صدای ضجه
 فریاد شکنجه
صدای ضربات شلاق بر تن تو
صدای انفجار مین
میشود روزی
در میان فریادها
صدای آههای سینه سوز را شنید


Inga kommentarer:

Skicka en kommentar