tisdag 4 juli 2017





روزهای سادگی کجا رفتند
دلم برای آن روزها تنگ می شود
برای برگهای  قرمزگل شمعدانی 
که به لبهایم می چسباندم
و روی ناخن هایم
کوچه به کوچه به  دنبال روزهای بی خبری هستم
که با یک بستنی تمام عاشقی ها را فراموش می کردم
 و باز دوباره روز از نو روزی از نو
سلام من را به آن روزها برسان 
قاصدک 

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar