برای تو که زیبائی ها را به انتظار نشسته ای
حجاب از چهره بر گیر
همین جاست
او را که می خواستی
در بارش قطره ای باران
در لرزش برگی که از درخت می افتد
راه زیادی نمی خواهد بروی
نه زره آهنی می خواهد
و نه گذشت از قله قاف
فقط اینکه به زشتی
ها نه بگوئی
و عاشق باشی
عاشق همه خوبی ها برای همه
قیمتش هر چه می خواهد باشد
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar