من هفت سينم را رو به خورشيد مى اندازم
از همان جا كه طلوع مى كند،
رو به شرق
رو به خانه ام
رو به آفتاب هميشه
كه شعاع نورش از آب و آينه بگذرد
و روشن كند تمام اتاق شش در چهارم را
سين ها را يكى يكى مى گذارم
يك ماهى دارم اهل "ونيز" است
از آبها گذشته
دوباره او را هم در آب مى اندازم
باله هايش مثل بال فرشته هاست
ولى يك کم اخموست
توى تنگ ماهى فقط خوبى ها مانده
سبزه ام هم خوردنى است
شمع و گل را هم مى گذارم
و آن وقت است كه به ياد آرزوهايم مى افتم
كه عيد خوبى ها هم بيايد
فقط همين
سهیلا 17مارس 2017
از همان جا كه طلوع مى كند،
رو به شرق
رو به خانه ام
رو به آفتاب هميشه
كه شعاع نورش از آب و آينه بگذرد
و روشن كند تمام اتاق شش در چهارم را
سين ها را يكى يكى مى گذارم
يك ماهى دارم اهل "ونيز" است
از آبها گذشته
دوباره او را هم در آب مى اندازم
باله هايش مثل بال فرشته هاست
ولى يك کم اخموست
توى تنگ ماهى فقط خوبى ها مانده
سبزه ام هم خوردنى است
شمع و گل را هم مى گذارم
و آن وقت است كه به ياد آرزوهايم مى افتم
كه عيد خوبى ها هم بيايد
فقط همين
سهیلا 17مارس 2017
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar