روزهای سادگی کجا رفتند
دلم برای آن روزها تنگ می شود
برای برگهای قرمزگل شمعدانی
که به لبهایم می چسباندم
و روی ناخن هایم
کوچه به کوچه به دنبال روزهای بی خبری هستم
که با یک بستنی تمام عاشقی ها را فراموش می کردم
و باز دوباره روز از نو روزی از نو
سلام من را به آن روزها برسان
قاصدک
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar