lördag 11 mars 2017



بهار
بهار معجزه  است هر چند بار که بیاید
تکرار نیست
آنجا که می بینی
جوانه ای
می شکفد و
سرسختی شاخه را به سخره می گیرد
بیرون می زند
وتن نازکش را از لای منفذی
ولو هر چقدر تنگ بیرون می کشد
سر به خورشید  می گذارد
و بالا می کشد
من مست می شوم از بهار
که به تقدیر کور زمستان
تن  نمی دهد
در من هم جوشش بهار
در تو هم سر سختی جوانه
بیا که هر دو بهار شویم
نه! همه بهار شویم
و سر به خورشید دهیم
سهیلا 12 مارس 2017




Inga kommentarer:

Skicka en kommentar