torsdag 23 juni 2022




 

خطاب به خبرنگاران معذور

بدون هیچ مطالعه تاریخی بیطرف از شرایط ایران در دوران پهلوی و علل رویگردانی مردم از حکومت سلطنتی، مروج توهم پراکنی شده اید.

دلائل زیر روشن کننده مواضع  شما و عدم بیطرفی حرفه خبرنگاری و همسوئی با جریان مشخص رضا پهلوی را نشان می دهد.

ذکر این نکته ضروری که   شما  پژواک جریانی واپسگرا شدید  که انقلاب ضد سلطنتی 57، را یا شورش نامید و یا فتنه!

شمایان روشنفکران آن دوران به شکلی نمایشی به  باد انتقاد گرفتید که چگونه همگی خمینی را به عنوان رهبر انقلاب انتخاب کردند.

شمایان دچار نسیان شده و سعی بر آن دارید که مردم ایران را که بر ضد سلطنت شوریدند، مردمی نا آگاه، فریب خورده، به بازیچه گرفته شده قلمداد کنید.

هیچکدام شما از علت و یا علل  تأسیس سازمان اداره و امنیت کشور (ساواک)  در سال 1335 سخنی نمی گوئید. سازمانی که به یکی از مخوفترین سازمانهای امنیتی جهان تبدیل شد، که از تمامی شیوههای قرون وسطائی مثل شکنجه مثل ناخن کشیدن، سوزاندن بدن، برق گذاشتن و همزمان از آخرین وسائل تکنیکی برای استراق سمع و کنترل مخالفان استفاده می کرد.

هیچکدام از شما دلایل کودتای ضدمردمی بر علیه دکتر محمد مصدق را بررسی نکرده و نقش آخوند کاشانی  و موضع گیری حزب توده به نفع بازگشت شاه مورد بررسی قرار نداده اید.

با کم دانشی بی نظیری اظهارنظر می کنید که آن دوران بهتر بود و شاه به قول خودش در حال نزدیک شدن به دروازهای تمدن بزرگ بود. گوئی که ایران جزیره ای دور افتاده در کره ای، غیر زمین است و تمامی قوانین اجتماعی دوران که بر جهان حاکم بوده در مورد ایران، صدق نمی کند. ایران را به عمد با کشوری مثل افغانستان مقایسه می کنید که از نظر شرایط جغرافیائی ومنابع طبیعی با ایران تفاوت دارد. آنچه کشف نفت در ایران کرد را نادیده می گیرد. به طور مثال نمی گوئید و نمی نویسید که نزدیک به 40% از درآمد نفت ایران به شاه و خانواده اش می رسید. خواهران و برادران شاه هر ماهه مبالغ هنگفتی به حسابهایشان سرازیر می شد. این که در آمد نفت به جای از بین بردن وابستگی کشاورزی و ساختن زیر بنای واقعی برای کشور و دارا بودن صنعت مادر به کشوری وارد کننده تبدیل شد. زمین های کشاورزی در دزفول به جای کشت گندم به گشت مارچوبه تبدیل گشت و ایران با جمعیتی بیش از 30 میلیون نفر قادر به تهیه محصولات غذائی اصلی مثل برنج، گندم، گوشت، مرغ برای شهروندانش نبود. فراموش کرده اید که در مورد تورمی بالای 40% در سالهای 56-53 نکته ای را مورد توجه قرار دهید.

در باره ساواکی ها که جذب سپاه و بسیج شدند، سخنی نمی گوئید. حال رضا پهلوی می خواهد اعضاء بسیج و سپاه را به  خدمت بگیرد. چه تصادف غیرمترقبه ای!

هیچکدام شما از مطبوعات وابسته و روزنامه نگاران قلم به مزد آن دوران و سانسور گسترده ای که رایج بود سخنی نمی گوئید. رادیو و تلویزیون در سراسر ایران، چون هم اکنون، وابسته به حکومت بود و نیاز به سانسور نداشت. اما سانسور گسترده ای که بر روزنامه و مجلات بود را نادیده می گیرید.

بدون شک  از نظر شما لغاتی چون میهن، فرهنگ و عدالت  اجتماعی از معنی تهی گشته و جز دستک و آویزه ای برای توجیه قتل و کشتار و شکنجه در آن دوران همین روزها نیست.

آزادی نسبی که مردم در پوشش داشتند چنان توجیه می کنید که دوران شاه بهشت برین بود و با تسامحی بی بدیل می گوئید انتقاداتی به آن دوران وارد است. این جمله را خود شاه نگفت. او با صدای لرزان گفت که صدای انقلاب شما را شنیدم (چرا رضا پهلوی لگد به قبر پدرش می زند و کلمه انقلاب را شورش یا فتنه تعریف می کند.).

خانم ها و آقایان خبرنگار

دو سوم از جمعیت ایران هیچ تصویر و تجربه فردی از دوران پهلوی ندارند زیرا بعد از سال 57 به دنیا آمده اند. آنچه را که از می دانند، یا شنیده هایشان هست و یا قلب و دروغ بزرگی که در کتابهای تاریخ چاپ شده در دوران حکومت فاشیستی مذهبی خوانده اند.

بگذارید خبر بدی به شما بدهم!! با این همه سانسور و همه ترفندهائی که در این سالها به کار برده اید نتوانسته اید شعور انقلابی مردم و جوانان را از آنان بگیرید. به یک دلیل ساده ، حکومتهای استبدادی چه شاه و چه شیخ جائی در تاریخ ندارند. جوانان ایران با مقاومتشان درست از سال 60 بر رژیم شوریدند. خمینی با صدور فتوا قتل عام 67 را مهندسی کرد. قیام دانشجویان در تیرماه 78 خواب را چشم خامنه ای ربود. همان قیامی که همین  اصلاحطلبان  که هوادار رضا پهلوی شده اند، شکنجه گر و تیر خلاص زنش بودند. بعد همین اصلاحطلبان حکومتی در سال 88  به ردای سبز آمدند. شما خواستید آن قیام را به نفع کسانی که خواستار برگشت به دوران طلائی امام بودند، مصادره کنید. چنین نشد!! در کنار گنجی و گوگوش و فرح پهلوی ایستادید، بدون هیچ سئوال و پرسشی!

 در ادامه جوانان و مردم ایران در دیماه 96 ، البته با فدای جانها، بر بازی بین بد و بدتر، خط بطلان کشیدند و شعار اصلاح طلب، اصولگرا ، دیگه تمومه ماجرا جهانی شد. رژیم در آن روزها با  حیله رفرندام جلو آمد که شور انقلابی را بگیرد، شیرین عبادی ها و رضا پهلوی و درست همین کسانی که برای او غش و ضعف می کنند، خواستار رفراندم بودند. از این هم طرفی بسته نشد. قیام مردم در آبانماه 98 ، در بیش از صد شهر در ایران تنها یک دورنما داشت.  

اصلاحات مرده بود، رفرندام هم که سرنوشت اش معلوم بود. تنها راه باقی مانده انقلاب بود. این را علم جامعه شناسی می گوید.

اما شما در کنار کسانی که سد راه انقلاب بودند بیشترین سعی و اهتمام را کرده و می کنید که چنین نشود.

 اگر  از نظر شما در قیام 88 مردم مرتجع بودند و خواستار برگشت به دوران خمینی، عقب روی کردن اصلاحطلبان و افراد شناخته شده ای که سالها خود را در قالب اپوزیسیون نشان می دانند  را به دوران قبل از خمینی را پیشرفت می نامید؟

شمایان فراموش کرده اید که رضا پهلوی در سال 88 دستبند سبز بر دست داشت و اصلا در لغت نامه او کلمه «براندازی» وجود نداشت. عکس های رضا پهلوی هنگامی که پیراهن تیم فوتبال رژیم را بر تن داشت را ندیده اید؟ از او نپرسیدید که چرا پیراهنی بر تن کرد که پرچم جمهوری اسلامی بر سینه اش نقش بسته بود؟

اگر قبل از انقلاب 57 فقط رسانه بی بی سی فارسی بود که خمینی را به عنوان رهبر  به مردم حقنه کند، حالا رادیو فردا، صدای آمریکا، بی بی سی، اینترناشنال از همه سبقت می گیرند که حتی خبر عطسه کردن جنابشان را به عنوان عملیات بزرگ روی آنتن بفرستند.

برای شما سئوال نمی شود که چگونه است که فردی مثل صادق زیباکلام، که می گفت حاضر است که اسلحه به دست بگیرد که جلو سرنگونی را بگیرد به مداح رضا شاه تبدیل می شود. دراین سمفونی نا به هنجار که تحت رهبری خامنه ای است، هر کدام از شما سازی در دست دارید.

ختم کلام این است که شمایان سعی دارید کابوس فاشیسم را به عنوان رویای آزادی به مردم بخورانید.  از استاد سخن سعدی وام می گیرم که گفت : گفتم این سبحان الله دوران با خبر در حضور و نزدیکان بی بصر دور


Inga kommentarer:

Skicka en kommentar