torsdag 26 maj 2022






ای کاش زبان دریاها را می فهمیدم
آن وقت که با شکوهی لب به سخن می گشاید
و همه عاشقان را به خود می خواند
جذبه ای کهربائي
خورشید را در خود ذوب می کند
و ماه را به دنیا می آورد
ستاره ها را هم نشین زمین
و ماهی ها را به میهمانی خود فرا می خواند
اما هنگامه خشم
گاه دیگری است
کف بر دهان
همه فریاد است
هیبتی دارد
خوفناک
وهمی غریب
اما در کنارش می مانی
با حسرتی در درون
که ای کاش من هم
توفان
من هم فریاد
سهیلا دشتى

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar