torsdag 20 april 2017





مسافر پائين ترين طبقه كشتى 
درميان آب وماهى ها
وپنجره گردى زنگ زده اى
كه باز نمى شود
بوى نا از زمين و زمان بلند است
همه چيز كپك زده
منتظر ورود به جهان آزاد
آب سياه است وسرد
مى غرد،
و تنه سنگينش را ديوانه وار به كشتى مى زند
آن پائين هواست كه تكان مى خورد
مسافران مثل ماهى هستند
فكر نكنيد تكان مى خوردند
نه!
مثل ماهى ساردين در قوطى كنسرو
جاى لوليدن نيست
همه به هم چسبيده اند
مرد نگران
زن دردمند
بچه ها گرسنه
هيچ چيز تكان نمى خورد
هوائى هم نمى ماند
تا تكان بخورد
پله هاى آهنى تنگ
آنها هم درهم لوليده مثل مار شدند
و راهى براى بالا رفتن نيست
نفس هم بالا نمى رود
رنگشان بنفش شده
صحنه فريز شده
كات
فردا
عروسكى با امواج به ساحل رسيده
مردانى در كناره دريا كيسه هاى سنگين نارنجى رنگ را در كاميون مى گذارند
روزنامه ها
صدها مسافر در درياى مديترانه غرق شدند
 سهیلا

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar